مارینا
اثر کارلوس روئیث ثافون
ترجمهی قاسم صنعوی
«مارینا» همچون سایرآثار کارلوس روئیث ثافون نهتنها نظر منتقدان را جلب کرد بلکه مخاطبان و منتظران فراوانی پیش از انتشار داشت. وقتی این رمان به آلمانی ترجمه شد، فقط در شش هفتهی نخست سیصدهزار نسخه فروخت.
خلاصه داستان:
… دهه هشتاد است و بارسلون محبوب ومطلوب نویسنده برای آن که ماجراهایش را در آن قرار دهد. شهری با رستنیهای رامنشدنی، مجسمههایی که زنده به نظر میرسند و گورستانهایی متروک و یادآور آب دریا، که احساسی سرد و شوم میآفرینند. در چنین فضایی است که نوجوان پانزده سالهای، شاگرد مدرسهای شبانهروزی، به محض یافتن امکان فرار، شهر را زیرپا میگذارد تا رازهای آن را کشف کند. به این ترتیب است که روزی باغی که ظاهرش نوید میدهد یک سلسله راز در اختیارش قرار دهد او را به سوی خود میکشد. و یک دیداربرای او و دختری مرموز که در باغ مییابد سلسله ماجراهای پر راز و رمزی پیش میآورد که خواننده مسحور را تا پایان اثر رها نمیکنند.
ثافون در این اثر یک بار دیگر سحر تخیل و قلم خود را عرضه میکند…
دربارهی نویسنده:
کارلوس روییث ثافون نویسندهی اسپانیایی، متولد بارسلون. اولین رمانش را در چهاردهسالگی نوشت و از نوزدهسالگی به یک نویسندهی حرفهای بدل شد. سال 1993 با رمان «شاهزادهی مه» برندهی جایزهی «ادبه» شد. این رمان جلد اول از سهگانهی «مه» بود که ثافون را به نویسندهای جهانی تبدیل کرد. آثار او به بیش از پنجاه زبان ترجمه شدهاند و جوایز متعددی را برایش به ارمغان آوردهاند. البته منتقدان شاهکار این نویسندهی بزرگ را چهارگانهی «گورستان کتابهای فراموششده» میدانند.
او علاوه بر جلب نظر منتقدان ادبیات، یکی از پرخوانندهترین نویسندههای اسپانیولیزبان است که تقریباً همهی آثارش با تیراژی بالغ بر بیست میلیون نسخه در جهان به فروش رفتهاند. کارلوس روئیث ثافون فیلمنامه هم مینوشت. کارلوس روییث ثافون، 30 خردادماه امسال بهعلت ابتلا به بیماری سرطان در اسپانیا در گذشت.
برشهای از این رمان:
روزی مارینا به من گفت که ما فقط جیزهایی را به یاد میآوریم که هرگز اتفاق نیفتادهاند. باید ابدیتی بگذرد تا سرانجام به معنای این کلمهها پی ببریم.
از دیگر آثار کارلوس روئیث ثافون که توسط نشر نیماژ منتشر شده است میتوان به «سایهی باد» و «بازی فرشته» اشاره کرد.
از دیگر آثار قاسم صنعوی که توسط نشر نیماژ منتشر شده است میتوان به ترجمههای «شاعران مرده رمان پلیسی نمینویسند» نوشتهی بیورن لارسون و «نبرد» نوشتهی پاتریک رامبو اشاره کرد.
0 نظر