کیتلین کلی در مقدمهی کتاب، درباره نگارش این اثر گفته است که: اینها حرفهایی هستند که سعی دارم از گفتنشان خودداری کنم. اینها حرفهایی هستند که میتوانند همه چیز را تحت الشعاع قرار دهند، آن هم زمانی که اوقات خوشی در جریان است. اینها افکار من هستند که تقریباً همه روزه پیگیری میشوند. اینها حرفهایی هستند که کاش میزدم، نه فقط برای یک نفر، بلکه برای همه. نوشتن یاریم میکند که اندیشهای به من عطا شود، چرا که اینهاحرفهایی هستند که کاش میتوانستم بگویم، اما از گفتنشان خودداری میکنم، من در حال حاضر وضع کسی را دارم که بر رشتهی ریسمانی ایستاده باشد. با وجود این، زیباترین حرفها، حرفهایی هستند که انسان از بیانشان میترسد. حرفهایی که اظهارشان برای انسان دردسرآفرین است، زیرا انسان میتواند آنها را احساس کند، به جای آنکه بر زبان آورد، حرفهایی که نمیتوانند کاملاً در زیرلوای حرفهای خاصی جای بگیرند، چرا که این حرفها به جای آنکه بر زبان آیند، احساس میشوند. اینها، در واقع، حرفهایی هستند که کاش میزدم. با اینکه کتاب حرفهایی که کاش میزدم سرگذشت یک تجربه عاشقانه است، روایتی خطی از آغاز تا پایان ماجرا نیست و خواننده باید در ترکیبی از نثر و شعر، واقعیت پنهان در نوشته را کشف کند. نویسنده در این راه از نشانهها، کوچک نوشتن کلمات یا حتی خط کشیدن بر جملهها کمک گرفته که برای مخاطب کمحوصله امروز جذاب است و از یکنواخت شدن روند مطالعه جلوگیری میکند.
0 نظر