این کتاب براساس مطالب کتاب پدر پولدار، پدر بیپول نوشته شده است. اگر شما تاکنون موفق به خواندن این کتاب نشدهاید، درک مطالب کتاب پیشرویتان سخت و دشوار خواهد بود. در این کتاب نویسنده دربارهی نصایح پدر پولدار و پدر بیپول بسیار توضیح داده است. پدر بیپول اگر چه تحصیلات عالیه فراوانی داشت، اما همیشه از فقر و بیپولی رنج میبرد. او همیشه از فرزندش میپرسید: دوستداری در آینده چهکاره شوی؟ و فرزند همیشه این سؤال را با انتخاب شغل مورد علاقهاش جواب میداد. اما منظور پدر چیز دیگری بود. او همیشه فرزند را نصیحت میکرد و میگفت: به مدرسه برو و خوب درس بخوان تا نمرههای خوب بگیری. اگر خوب تلاش کنی میتوانی در آینده شغل خوبی پیدا کنی.
این فرزند که همان رابرت است حالا میگوید: اکنون که بزرگ شدهام، میدانم که تمامی افراد در یک جدول قرار گرفتهاند و به چهار قسمت تقسیم شدهاند.
0 نظر