نینجای دروغگو زیاد دروغ میگفت و هر بار که دروغ میگفت، احساس بدی پیدا میکرد. حتی یک بار بعد از اینکه به معلمش دروغ گفت، دلدرد گرفت؛ جوری که نمیتوانست غذا بخورد. بالاخره مامانش ماجرا را فهمید و با او حرف زد. بعد از آن قرار شد نینجای دروغگو همیشه راستش را بگوید. اینطوری شد که نینجا کوچولو از شرّ احساس بد خلاص شد.
خواندن این کتاب به کودکان کمک میکند:
احساساتشان را بشناسند
0 نظر