نینجای تنبل اینقدر تنبل بود که حتی حاضر نبود پایش را از خانه بگذارد بیرون و با دوستهایش بازی کند. او همیشه دوست داشت ولو شود و بخوابد، یا بازیهایی کند که مجبور نباشد از جایش تکان بخورد... اما یک روز که قرار بود برود جشن تولد، از دوستش، نینجای مخترع، یاد گرفت که چطوری باید تنبلی را کنار بگذارد.
خواندن این کتاب به کودکان کمک میکند:
احساساتشان را بشناسند.
0 نظر