داستان تاریخی «یادم دادی شجاع باشم» نوشتهی جنیفر اِی. نیلسن به روایت ماجرای پنج نوجوان در جنگ جهانی اول میپردازد. کتاب با ماجرای فلیکس، پسر دوازدهسالهای از امپراتوری اتریش-مجارستان، شروع میشود. در یک روز تاریخی فلیکس و پدرش شاهد ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، وارث تاجوتخت امپراتوری اتریش-مجارستان میشوند؛ حادثهای که همچون جرقهای به انبار میافتد و جهان را به جنگی خونین میکشاند. این ماجرا هریک از شخصیتهای داستان را بهنحوی درگیر خودش میکند.
در خلال داستان هر یک از این شخصیتها داستان خود را پیش میبرند تا در انتها به هم پیوند داده میشوند. این زمان مصادف با دقایق آخر جنگ است که پنج شخصیت اصلی و نوجوان داستان، برای هدفی مشترک، یعنی انسانیت و صلح دور هم جمع شدهاند.
0 نظر