دربارۀ قطار آن شب
«خانممعلم دست کوچولو را محکمتر گرفت و متوجه دست عرقکرده و گرم او شد. با خودش گفت این دست مثل قصه میماند…»
اما چطور قصهای؟ قصهها از کجا میآیند؟ چه کسانی آنها را مینویسند؟
داستان «قطار آن شب» قصۀ دختربچهای است که همراه مادربزرگش مسافر قطار هستند. دخترک در کوپه با زنی جوان که معلم و نویسنده است دوست میشود و شماره تلفن خانهشان را به او میدهد تا هروقت به شهر آمد با او تماس بگیرد و به دیدنش بیاید اما خانم معلم تلفن نمیزند . ماهها میگذرد و دخترک چشمانتظار میماند. روزی خانم معلم قصۀ دخترک را برای دانشآموزانش تعریف میکند و از آنها میخواهد که پایان قصه را آنطور که دلشان میخواهد روایت کنند. دانشآموزان هرکدام پایانی برای این آشنایی دارند.
آنها قصۀ خود را دارند، و ما با یک قصۀ سرراست مواجهه نیستیم. درواقع کتاب قطار آن شب داستانی چندلایه است که در یک لایۀ آن قصۀ دخترک و نویسنده در جریان است و در لایههای دیگر قصۀ دیگر شخصیتهای داستان پابهپای قصه دخترک و نویسنده پیش میرود. مادربزرگ، شاگردان مدرسه، پدر و پیرمرد روی نیمکت پارک، همه میخواهند نهتنها جزئی از قصه باشند، بلکه در نوشتن و پیشبرد قصه و نحوۀ نتیجهگیری آن هم سهیم شوند. کتاب قطار آن شب علاوهبر داشتن قصۀ جذاب و معصومانه یک کلاس آموزشی درخشان دربارۀ شیوههای داستاننویسی است. این کتاب به دو زبان انگلیسی و کرهای ترجمه شده است.
اگر میخواهید هم داستان بخوانید و هم داستاننویسی یاد بگیرید، کتاب قطار آن شب بهترین گزینه برای شماست.
بخشی از کتاب
0 نظر