دنیای «هانا هال» زمانی زیر و رو میشود که دختربچهای درِ خانهشان را میزند و یادداشت شوهرش را به دستش میدهد. پیام این یادداشت کوتاه و مبهم است: «مراقب دخترم باش.» هانا که تازه یک سال است مرد آرزوهایش را یافته است به یکباره او را از دست میدهد. اوئن مایکلز در پی بروز رسوایی مالی در شرکتی معروف که در آنجا به کار برنامهنویسی اشتغال دارد، ناپدید میشود. ماموران افبیآی و یک پلیس قضایی آمریکا برای تحقیق دربارهی این رسوایی به سراغ هانا میآیند و ماجرای این رسوایی خبر اول همهی رسانهها میشود و هانا تازه متوجه میشود همسرش آن مردی که او فکر میکرد، نبوده است. اکنون هانا هال با دو مسئولیت دشوار روبهروست: حل معمای پیچیدهی ناپدید شدن شوهرش، و حفاظت از تنها فرزند او که از قضا اصلا میانهی خوبی با هانا ندارد.
«آخرین چیزی که او به من گفت» با ضرباهنگی تند، چرخشهایی حیرتآور و برخورداری از عناصر پُررنگ یک درام خانوادگی، یک رمان رازآلود و مسحورکننده است که قطعا با پایان غمانگیز خود خواننده را شوکه خواهد کرد.
0 نظر