معرفی کتاب:
داستان باغ مخفی در مسیر معجزه پیش میرود، همان معجزهای که نسلهاست این کتاب را زنده نگه داشته است. در نه سالگی آن را کشف کردم، درست همان سنی که مری، قهرمان داستان یتیم شد و او را از هندوستان به انگلستان فرستادند تا در خانهای پر از رمز و راز زندگی کند. شخصیت مری به گونهای نبود که خوانندهی رمان به سرعت به او علاقمند شود و همین رمز جذابیتش بود. بداخلاق و تنها بود و مانند باغی که پیدا کرد به شدت به توجه نیاز داشت. از این رو، خوانندهای بدبین هم تحت تاثیر باغ مخفی قرار خواهد گرفت. این داستان امید بخشی و لطافتی عمیق دارد؛ این احساس که معجزه رخ میدهد، به شرطی که از ته دل باورش داشته باشید و دست به کار شوید. پس کتاب را باز کنید و خود را به دست این معجزه بسپارید...
مری، دخترکِ تنها و تلخ و ترشرو، قهرمان رُمان فرانسس هاجسن برنت است و باغ مخفی در این داستان نماد رشد، زندگی و آینده است و با پیچکهای سبز، گلهای رز، درختان بلند و آواز پرندگان به عنوان فضایی شادیآور و شفابخش در ذهن میماند. باغ به مری کمک میکند از غم و افسردگی رها شود و کالین را ترغیب میکند تا برای قدم برداشتن روی زمین تلاش کند و به ما نشان میدهد طبیعت چگونه میتواند در تحقق یک زندگی بهتر نقش داشته باشد.
همهچیز از ذهن شروع میشود
همانقدر که گیاهان برای رشد به نور خورشید نیاز دارند، ما هم به فکرهای مثبت نیاز داریم. مری و کالین در رمان باغ مخفی زمانی میتوانند به خودشان کمک کنند که افکارشان را تغییر میدهند. این دگرگونی ذهنی باعث میشود که آنها از نظر جسمی و روحی تغییر کنند و این باور را در ما هم به وجود میآورند که به جادوی مثبتاندیشی ایمان داشته باشیم.
ما میتوانیم جهان را تغییر بدهیم
در باغ مخفی خبری از ماجراهای هیجانانگیز یا جادوهای عجیبوغریب نیست. حتی مری و کالین، شخصیتهای اصلی داستان، بچههایی با قدرتهای ویژه نیستند. همهچیز در این رمان اسرارآمیز دربارهی شگفتی زندگی و قدرتِ ایمان است و به ما میگوید چرا باید احساسات خودمان و دیگران را بشناسیم و باور کنیم هر طوری باشیم میتوانیم تغییری در جهان به وجود بیاوریم.
0 نظر