زنان برتر از ما - چطور در زندگی شخصی و حرفه ای بلند پرواز باشیم - نشر شمعدونی

کد شناسه :241266
زنان برتر از ما - چطور در زندگی شخصی و حرفه ای بلند پرواز باشیم - نشر شمعدونی
  • عنوان کالا :
    زنان برتر از ما - چطور در زندگی شخصی و حرفه ای بلند پرواز باشیم - نشر شمعدونی
  • ناشر :
  • شابک :
    9786227044379
  • مولف :
  • مترجم :
  • تاريخ ثبت :
    1402/03/31
  • تعداد صفحات :
    156
  • نوع جلد :
    شمیز
  • قطع :
    رقعی
  • وزن :
    140
  • زمان چاپ :
    1402
  • قيمت :
    800,000 ریال

 


  

کتاب زنان برتر از ما: چطور در زندگی شخصی و حرفه‌ای بلندپرواز باشیم
جنی چاماس در کتاب زنان برتر از ما، این فشار اجتماعی و تاریخی که زنان نمی‌توانند هم‌زمان در زندگی فردی و حرفه‌ای عملکرد خوبی داشته باشند را مورد بحث قرار می‌دهد و راهکارهایی پیشنهاد می‌کند تا زن‌ها بتوانند بر این شرایط غلبه نمایند.

چاماس که خود سال‌ها در همین وضعیت گرفتار بوده، به زنان کمک می‌کند بتوانند بین زندگی شخصی و حرفه‌ای خود تعادل برقرار کنند تا همچنان که همسر یا مادر خوبی هستند، در شغل‌شان هم جاه‌طلب، بلندپرواز و موفق بمانند.



پشت جلد کتاب زنان برتر از ما

تا جایی که به خاطر دارم، همیشه بسیار بلندپرواز بوده‌ام. رؤیای پست و مقام‌هایی را در سر می‌پروراندم که تا سال‌های 1980 اغلب در سیطره مردان بود؛ کمسیر، وکیل یا قاضی در دادگاه قانون اساسی. گاهی در رؤیاهایم بنیان‌گذار شرکتی بودم که صنعت مد را متحول می‌کرد. اما به‌ دنبال هر شغلی هم نبودم، می‌خواستم برند و شرکت خودم را اداره کنم. فقط همین!

در نخستین تجربه کاری‌ام به ‌دلیل فشار زیاد دچار فرسودگی شغلی شدم و استعفا دادم. چون باید به همسر، امور خانواده، دو فرزند خردسال و زندگی شخصی‌ام نیز رسیدگی می‌کردم، تلفیق تمام این مسئولیت‌ها به چالشی جدی تبدیل شد. همین مسائل هم موجب شد تا هر بار انتخاب‌های شغلی‌ام را زیر سؤال ببرم و در نتیجه اعتماد به نفسم را از دست دادم.

پرسش‌های بی‌شماری در سر داشتم که در نهایت همین پرسش‌ها مرا به مربی‌گری و ابزارهای توسعه فردی که موضوع این کتاب نیز هستند، هدایت کرد.

آیا واقعاً دوست دارم اهدافم را دنبال کنم؟ چه چیزی واقعاً به زندگی‌ام معنا می‌بخشد؟ شغلم؟ همسرم؟ خانواده‌ام؟
در این کتاب قصد دارم تمام پاسخ‌هایی را که موجب تغییر زندگی‌ام شده‌اند با شما نیز به اشتراک بگذارم. زیرا از وقتی این آموزه‌ها را به کار گرفته‌ام، تجربه‌ای که از خودم، شغلم، بلندپروازی و روابطم با دیگران داشتم، بسیار رضایت‌بخش‌تر از قبل شده است.

این آموزه‌ها به من کمک کرده‌اند تا بتوانم با قدردانی از عملکرد‌ها، چالش‌ها و زندگی شخصی‌ام به شغلم در جایگاه مدیر بخش ادامه دهم. همچنین توانستم با فرزند دومم نیز به‌خوبی کنار بیایم و دیگر چالش‌هایی را که با فرزند اولم داشتم، تجربه نکردم. از طرفی خطرپذیرتر نیز شدم و کسب‌وکار شخصی خودم را نیز راه انداختم تا بتوانم بهترینِ خودم را ارائه بدهم؛ یعنی پرورش استعدادهای دیگران.

به این ترتیب دوباره اعتماد به نفسم را بازیافتم، در سامان‌دهی افکار و زندگی‌ام بسیار منظم‌تر شدم و به آرامش و شکوفایی بیشتری دست یافتم.



یادداشت ناشر کتاب زنان برتر از ما

امروزه زنان در معرض تحولات اجتماعی پرشتابی قرار دارند که نقش‌ و جایگاه اجتماعی آنان را به چالش کشیده است. در جوامع پیشرفته، زنان به دریافت مدارک بالای علمی و رتبه‎های بالای مدیریتی رسیده‌اند. در سایر کشورهای جهان این مسیر به کندی و با سختی‎های بسیار در حال سپری شدن است. اما حتی در کشوری توسعه یافته مانند فرانسه که مورد نظر این کتاب است،

بلندپروازی زنان با چالش‌هایی همراه است. یعنی حتی اگر قوانین و مقررات اجازه رشد و ترقی به زنان بدهد، چالش‎های فردی در این مسیر وجود خواهد داشت. چنانکه نویسنده کتاب اشاره کرده که چگونه برای «مادری خوب بودن»، تحت فشار قرار گرفته است.

این فشار که یک زن هم مادر خوبی باشد، هم همسر خوبی برای شوهرش و هم بلندپروازی‌ها و جاه‌طلبی‎های شخصی خودش را دنبال کند، واقعا خردکننده است. این کتاب به خوانندگان کمک می‌کند تا با استفاده از تمرینات و یادگرفتن مهارت‌های فردی تا اندازه‌ای بتوانند چنین فشاری را مدیریت کنند.

بدیهی است که چنین خواسته‎هایی از زنان، تا اندازه بسیاری کمال‌گرایانه به نظر می‌رسد و گاهی به نابودی زندگی شخصی و حرفه‌ای یک زن منجر می شود.



گزیده جملات کتاب زنان برتر از ما

از دیرباز، بلندپروازی برای زنان، بار معنایی منفی داشته است زیرا این اصطلاح نشان‌دهنده «تمایلی شدید به آوازه، افتخار و موفقیت اجتماعی» است که همواره به جنس مذکر نسبت داده می‌شد.
زنان از این‌که باید در هر زمینه‌ای کامل و بی‌نقص باشند، به ستوه آمده‌اند: زنی کامل، همسری کامل، کارمندی کامل، مادری کامل، دوستی کامل، دختری کامل و … در حقیقت، تمام این نقش‌هایی که بر عهده می‌گیرند شکوفایی و پیشرفت را برایشان دشوار می‌کند.
این باورها از همان دوران کودکی و نوجوانی در ارتباط با والدین، مدرسه و جامعه نمایان شده‌اند و اکنون نیز این باور را به ما القا می‌کنند که باید در تمام زمینه‌ها برتر باشیم؛ موفقیت حرفه‌ای، همسریابی، بچه‌دار شدن، خرید خانه‌ای بزرگ و زیبا و مانند این‌ها. شرطی شدن اجتماعی مانعی درونی در مسیر تحقق بلندپروازی‌ها محسوب می‌شود زیرا کمال‌گرایی آن گونه که در باور عموم نهادینه شده است، وجود ندارد.
اگر به شما بگویم مجبور نیستید هیچ کاری انجام دهید، چه می‌کنید؟ چرا وقتی امکان انتخاب وجود دارد به هر چیزی تن می‌دهید؟ عبارت‌هایی همچون «من مجبورم» و «بایدها» را خط بزنید. آیا بهتر نیست حقیقت را با گفتن این جمله که «من انتخاب می‌کنم…» بازسازی کنیم؟
کمبود زمان تقریباً قانونی تغییرناپذیر در دنیای زنان شاغل محسوب می‌شود. گویی هر روز با عقربه‌های ساعت در حال مسابقه هستید تا اطمینان یابید که می‌توانید به همه کارها رسیدگی کنید؛ کارهای منزل، محل کار، زندگی مشترک و خانوادگی.
با برنامه‌ریزی هوشمندانه دیگر بیش از ظرفیت خود در یک روز برنامه‌ریزی نمی‌کنید. به این ترتیب به جای آن‌که احساس کنید به ‌اندازه کافی کار نمی‌کنید به خودتان تبریک می‌گویید که کارها را طبق برنامه به سرانجام رسانده‌اید
رها کردن و قطع ارتباط با دنیای کار به ‌معنای غوطه‌ور شدن در خوشبختی نیست. بلکه هدف اصلی تجربه لحظه حال است. (کتاب زنان برتر از ما)
منطقی است که پس از اتمام کار نیز ذهن همواره درگیر مشغله‌های کاری باشد و تقریباً همه از این مسئله احساس نگرانی می‌کنند. پس از آن تراژدی نسازیم
خلوت کردن زندگی و تجربه زندگی با کم‌ترین‌ها. زمینه زندگی خود را مرتب کنید؛ آشپزخانه، کشوهای کارد و چنگال، حمام و وسایل بهداشتی بازنشده، کمد با تمام لباس‌هایی که «شاید روزی» استفاده شوند و انباری که به‌ دلیل حجم وسایل دیگر نمی‌توان وارد آنجا شد. این مرتب‌سازی را در زمینه‌های غیرمادی هم پیاده کنید؛ مثلاً برنامه‌های اضافی یا آن‌هایی را که فقط یک بار استفاده کرده‌اید از تلفن همراه خود پاک کنید؛ یا فقط از یک آدرس ایمیل استفاده کنید.
شعار مینیمالیسم می‌گوید: «کمتر، بیشتر است!» یعنی تعلقات کمتر، مزایای بیشتر دیگری به ارمغان می‌آورد.
اگر شما هم وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانید، می‌توانیم نتیجه بگیریم که زمان بسیاری را در این شبکه‌ها مشغول مقایسه خود با دیگران هستید. در این شبکه مجازی اغلب هنگام مواجهه با تصاویر فیلترشده یا روتوش‌شده احساس بازندگی می‌کنید، زیرا همیشه فردی زیباتر، لاغرتر، ثروتمندتر، خوشبخت‌تر و کامل‌تر از شما وجود دارد. بنابراین جای تعجب نیست که وقتی تلفن همراه خود را کنار می‌گذارید بی‌حوصله و کج‌خلق شده باشید
وقتی در مقایسه با دیگران خود را کم ارزش می‌پندارید دچار افسردگی می‌شوید. هرچند می‌دانید همواره افرادی زیباتر، باهوش‌تر و ثروتمندتر از شما وجود دارند
تصور می‌کنید زنی که موفق است حتماً زندگی شخصی بهتری نسبت به شما دارد (همسری دوست‌داشتنی است، فرزندانی تحسین‌برانگیز دارد و در مجموع خانواده‌اش بی‌نقص است، اما شما هم مثل من می‌دانید که کمال اساساً‌ وجود ندارد)
باید بپذیرید که موفقیت دیگری ارتباطی به شما ندارد. این ذهن شما است که درگیر فرآیند مقایسه می‌شود
شبکه‌های اجتماعی صرفاً واقعیتی تحریف‌شده را به نمایش می‌گذارند و هر کس فقط بخش موردعلاقه زندگی خود را نمایش می‌دهد.
اگر کسی در زمینه‌ای یا تمام زمینه‌ها عملکردی بهتر از شما دارد نباید آن را تهدید تلقی کرد، بلکه باید آن را الهام‌بخش دانست
اگر شبکه‌های اجتماعی چیزی را به شما نشان می‌دهد که دوست دارید به آن دست پیدا کنید، به‌جای بی‌ارزش پنداشتن خود از آن الگو بگیرید
داشتن جسارت برای نه گفتن، به این معنی است که خود واقعیتان را نشان بدهید و بپذیرید دیگران ممکن است افکاری منفی درباره شما داشته باشند. (کتاب زنان برتر از ما)
بی‌شک در دوران کودکی در مدرسه آموخته‌اید که شکست نشانه ضعف و ناتوانی است. اما این باوری صحیح و سازنده نیست. در حقیقت، شکست نشانه پیش‌روی شما در منطقه ناامنتان است و نشان می‌دهد که در حال پیشرفت به‌سوی هدف خود هستید. بنابراین به‌جای آن‌که شکست را عاملی برای پایان مسیر هدف بدانید، بهتر است به این فکر کنید که این نشانه نزدیکی به هدف است.
ممکن است دلایل موجهی برای بیزاری از کارتان داشته باشید. اما مسئله اصلی این است که اگر هر روز تکرار کنید این کار را دوست ندارم موجب برانگیختن هیجان‌های منفی در خود می‌شوید. ما اغلب بیشتر زمان خود را صرف کار می‌کنیم؛ بنابراین از نظر سلامت روان نیز بهتر است به ‌دنبال انگیزه‌ای برای ادامه آن باشیم.
«سندرم خودویرانگری» نوعی شک و تردید عمیق است که شما را از لذت بردن برای دستاوردهایتان باز می‌دارد. شما شایستگی حرفه‌ای خود را انکار می‌کنید و موفقیتتان را مدیون شرایطی همچون شانس، میزان کار یا روابط می‌دانید. در واقع شما خود را دروغگو می‌پندارید و می‌ترسید روزی اطرافیانتان (همکاران، مدیر یا دوستانتان) متوجه بی‌ارزشی و بی‌لیاقتی شما شوند.
باور عمومی این است که برای ما زنان، پیوند زندگی شخصی موفق با داشتن حرفه‌ای بلندپروازانه دشوار است
دیر به خانه آمده‌اید و فقط توانسته‌اید سی دقیقه پیش از خواب با بچه‌ها بازی کنید. بنابراین احساس گناه می‌کنید زیرا دوست دارید وقت بیشتری را با آن‌ها سپری کنید.
احساس گناه اغلب در افراد کمال‌گرا مشاهده می‌شود. سعی کنید به ضرورت این احساس پی ببرید؛ آیا موجب عملکردی بهتر در شما می‌شود یا صرفاً خود را تخریب می‌کنید؟
مشکل اصلی این است که بیشتر مواقع انتظارات شما کامل برآورده نمی‌شود. پیرامون شما با استاندارهایتان سازگار نیست. دوستتان با شما تماس نمی‌گیرد، همسرتان اغلب دیر می‌رسد یا مادر همسرتان از شما انتقاد می‌کند. این مسائل موجب بروز احساساتی ناخوشایند در شما می‌شود، زیرا هیچ‌چیز آن‌طور که انتظار دارید پیش نمی‌رود. از طرفی هم کنترلی روی رفتار دیگران ندارید.
اگر توقع داشته باشید که دیگران به هر قیمتی انتظارات شما را برآورده کنند، دچار ناامیدی می‌شوید و این به رابطه‌تان با آن‌ها نیز آسیب خواهد زد. این بازی هیچ برنده‌ای ندارد.
موقعیت‌های بسیاری وجود دارند که احساس می‌کنید قربانی شده‌اید و احساستان نیز درست است. قربانیِ اخراج از کار، فرسودگی شغلی، مادری مستبد، جدایی یا قربانیِ نوزادی که مدام گریه می‌کند.
وقتی خود را در موقعیت قربانی قرار می‌دهید از پذیرش واقعیت سر باز می‌زنید. در ایجاد این موقعیت نقشی نداشته‌اید و انتخاب شما نیز نبوده است، بنابراین نمی‌دانید چگونه از احساس اندوه و ناراحتی حاصل از آن رهایی یابید. نمی‌توانید انعطاف‌پذیر باشید و آرامش خود را حفظ کنید.
برای مثال من تصمیم گرفتم درباره گریه نوزادان کتاب بخوانم و توانستم هنگام گریه کردن نوزادم بدون هیچ پیش‌داوری منفی کنار او بمانم و اجازه دهم هر چقدر می‌خواهد گریه کند. به این ترتیب او هم در آغوش من آرام گرفت و من هم آموختم که به‌رغم خستگی‌هایم گریه‌هایش را بپذیرم.
پیشنهاد می‌کنم وقتی موضوعی ذهنتان را درگیر می‌کند و نمی‌توانید افکارتان را متوقف کنید، یک قلم و کاغذ بردارید و به این پرسش‌های قدرتمند پاسخ دهید.- چگونه خلاف موضوعی می‌تواند درست باشد؟- چرا این شرایط از نظر شما عالی است؟– بدون این نوع تفکر چگونه خواهید بود؟
فردی که سمی می‌دانید، در واقع میدان آزمایشی بسیار مناسب برای درک مسئولیت خود در برابر هیجان‌ها محسوب می‌شود. «آدم‌های سمی» ناخودآگاه موجب بروز افکار منفی در شما می‌شوند و زمینه گفتگوی درونی را فراهم می‌آورند، زمینه‌ای مساعد برای توسعه فردی. این نخستین گام به‌سوی زندگی عاطفی لذت‌بخش‌ است.
اغلب زنان به ‌دنبال تعادل هستند تا رضایت اطرافیانشان را جلب کنند، پیش از آن‌که به رضایت خود اهمیت دهند. گاهی همین مسئله مانع از رشد و شکوفایی می‌شود. برای مثال دوست دارید با فرزندانتان بیشتر وقت بگذرانید چرا که فکر می‌کنید برای آن‌ها بهتر است. از طرفی نیز نمی‌خواهید لطمه‌ای به شغلتان وارد شود. بنابراین نمی‌توانید با آسودگی‌ خاطر زمانی را در کنار بچه‌ها سپری ‌کنید و این مدت زمان کیفیت لازم را ندارد.
مقایسه خود با دیگران این افتخار و غرور را دشوارتر می‌کند. برای مثال با خود می‌گویید مشغول به کاری هستم که دوستش ندارم، درآمد کافی ندارم و هنوز صاحب فرزند نشده‌ام. در مقایسه با دوستانم واقعاً هیچ پیشرفتی نکرده‌ام. این مقایسه شما را شرمنده می‌کند و به این ترتیب باقی توانایی‌های خود را نادیده می‌گیرید؛ مثلاً به چهار زبان مسلط هستید، به کمک تجربه‌های کاری خود توانسته‌اید مهارت‌های متعددی کسب کنید، صاحب آپارتمانی هستید و همسری دارید که عاشقانه یکدیگر را دوست دارید. 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر