فکر میکنید همسرتان را کاملاً میشناسید؟ کمی بیشتر فکر کنید! خانم و آقای رایت با هم مشکل دارند. مدتهاست که احساسشان نسبت به هم تغییر کرده است. وقتی «آدام» و «آملیا» برنده یک سفر به اسکاتلند میشوند، فرصتی فراهم میشود تا کمی به رابطه و مشکلاتشان بپردازند. «آدام رایت»، فیلمنامهنویس مشهور و به گفته خودش معتاد به کار، تمام عمرش دچار ادراکپریشیِ چهره بوده است. هیچکس را نمیشناسد، نه اعضای خانواده، نه دوستان و نه حتی همسرش را. هر سال در سالگرد ازدواجشان به هم هدایایی نمادین میدهند: کاغذ، پنبه، سفال، چوب. همسر آدام هر سال بهصورت مخفیانه، نامهای برای همسرش مینویسد و هیچوقت هم به او اجازه خواندن آنها را نمیدهد؛ تا امروز. هر دو میدانند این سفر یا ازدواجشان را نجات میدهد یا زندگی مشترکشان را نابود میکند، ولی مسئله این است که آنها به صورت اتفاقی برنده این سفر نشدهاند! یکی از آنها دروغ میگوید و یک نفر هست که نمیخواهد آنها با هم زندگی خوشی داشته باشند. ده سال زندگی مشترک، ده سال دروغ و مخفیکاری و یک سالگرد ازدواج که هیچ کدامشان فراموش نخواهند کرد.
0 نظر