طبق معمول مهلت تحویل کتاب اندی و تری سر آمده و آقای غولدماغ سرشان داد و بیداد راه میاندازد که فقط تا ساعت پنج بعدازظهرِ فردا فرصت دارند که کتاب را تحویل دهند. اندی به هولو ولا میافتد که زودتر کتاب را بنویسند. اما تری مدام بازیگوشی میکند و به جای این که فکر کتاب باشد، دنبال چیزهای مسخرهی دیگری است که حرص اندی را در میآورد: سفارش میمون دریایی، رنگکردن گربهی جیل و تبدیل آن به قناری، ساخت موز غولپیکر و حتی خوشوبش و عشقوعاشقی با یک پری دریایی خوشگل که سر از وان حمام درآورده تا بالاخره این که سروکلهی سوپر انگشت پیدا میشود. سوپر انگشت چارهی همهی مشکلاتی است که انگشتلازمند!
0 نظر